در سالهای اخیر مشاوره روانشناسی، جایگاه خود را در میان مردم به دست آورده و بسیاری از مردم با مراجعه به مشاورهدر زمینههایی مانند مشاوره خانواده، مشاوره تحصیلی، مشاوره سلامت، مشاوره ازدواج و دیگر انواع مشاوره روانشناسی، برای حل مشکلات خود اقدام میکنند.
در این مقاله به تفاوتهای کوچینگ و مشاوره خواهیم پرداخت اما قبل از ادامه مطلب پیشنهاد میکنیم اگه مقاله « کوچینگ چیست؟ » و « تفاوت کوچینگ و منتورینگ » را مطالعه نکردهاید، همین الان مطالعه بفرمائید تا با تفاوتها کوچینگ، منتورینگ و مشاوره بهتر آشنا شوید.
1- مشاور، کسی است که پایین کوه ایستاده است.
2- منتور، کسی است که بالای کوه ایستاده است.
3- کوچ، کسی است که از پایین تا بالای کوه با شماست.
کوچینگ اگرچه ریشههایی در روانشناسی و مشاوره دارد اما تمایزهای بارزی میان این رشته و رشتههای دیگر وجود دارد که شاید قسمت اعظم آن عبور از گذشته به نفع آینده و نقش تعیین کننده مراجع در فرآیند کوچینگ باشد.
در كوچينگ، فرد با سئوالات هدايت شده كه به كشف استعدادهاي او ميپردازد، خود را در مسير درست ميبيند و در واقع پاسخ را در خود جستجو ميكند.
اصلیترین وجه تمایز مشاوره و کوچینگ در تمرکز مشاوره بر گذشته فرد و تمرکز کوچینگ بر وضعیت امروز فرد است. کوچینگ بر مبنای عمل و اقدام است و مشاوره بر مبنای کنار آمدن و پذیرفتن است. مشاوره برای حل مشکل توصیه مستقیم میکند اما کوچینگ هیچگونه توصیه مستقیمی به فرد نمیکند. در کوچینگ فرد به کمک کوچ راهحل را از درون خویش میابد، اما مشاور راهحل را بهطور مستقیم ارائه میکند. کوچینگ به فرد کمک میکند تا استعدادهای خود را شناسایی و آنها را شکوفا کند، حال اینکه مشاور کمک میکند فرد آرامش خود را بازیابد.
در فرآیند کوچینگ مراجعهکننده، راه حل را با همراهی کوچ، در درون خود جستجو میکند و با آگاهتر شدن، رشد مینماید.
در مشاوره و روانشناسی، تمرکز بر درمان انواع مشکلات روانی و اختلال شخصیتی است و معمولاً به میزان زیادی رویکرد اصلی، واکاوی و نگاه به گذشته فرد است. اما کوچینگ یک فرایند درمانی نیست، بلکه یک فرآیند ارتقای کیفیت و تحول است.
در کوچینگ، نگاه به مراجعهکنندگان، بدون قضاوت بوده و مراجعه کننده، به عنوان فردی توانمند که پتانسیل حل مشکلات خود و پیدا کردن راه حل و رشد را دارد، شناخته می شود. کوچینگ بر عمل در زمان حال و برنامه ریزی مسیرآینده برای رسیدن به اهداف استوار است و به همین دلایل، تمرکز آن بر آینده است.
بسیاری از مراجعهکنندگان درک درست و روشنی از تعاریف و کارکردهای کوچینگ دارند در اینجا به 4 تفاوت اصلی کوچینگ با مشاوره خواهیم پرداخت.
یکی از تفاوتهای بین کوچینگ و مشاوره این است که در مشاوره، مشاور در برخی از موضوعات مثل کسبوکار یا ازدواج تخصص دارد. نوعی رابطه استاد و شاگردی! گویی شاگرد نزد استاد میرود تا در زمینههایی که استاد موفق بوده، رشد کند. اینجا استاد بهنوعی سرمشق است درحالیکه کوچ متخصص فرآیند کوچینگ است. مراجعهکننده نزد کوچ میرود تا فرآیند کوچینگ را در موضوع موردعلاقه خود به کار بگیرد؛ بنابراین کوچ، سرمشق نیست بلکه استاد بهکارگیری فرآیند کوچینگ است.
در مشاوره، این مشاور است که تصمیم میگیرد مراجع باید چگونه رشد کند. او طرحی از موفقیت در ذهن خود دارد و بر اساس آن برنامهریزی میکند. شاگرد به دنبال پاسخ این سوال است: «مرحله بعدی چیست؟» و استاد به او پاسخ میدهد.
اما در کوچینگ، مراجع دستور کار را تنظیم میکند. اگر مراجع به هر دلیل، نداند میخواهد به چه چیزی دست پیدا کند، کوچ به او کمک میکند تا بتواند آن را ترسیم کند. درنهایت مراجعهکننده است که در فرآیند کوچینگ، دستورالعمل را تنظیم میکند.
در تعلیم یا مشاوره، مراجع از مشاور سؤال میپرسد. به یاد داشته باشید که مشاور گویی سرمشقی است که همه پاسخها را دارد؛ حتی اگر گاه به گاه سوالهایی بپرسد، او همچنان خردمندی است که نقش او انتقال اطلاعات و تجربیات به فرد است، طوری که مراجع آنها را فرابگیرد. اما کوچینگ متفاوت است. نقش کوچ، پرسیدن سؤال برای رسیدن به درک و بینشی است که مراجع را وادار کند از خودش یاد بگیرد. یادگیری در کوچینگ از دل سؤالات قدرتمند کوچینگ به وجود میآید.
در مشاوره، مراجع میخواهد به جایی برسد که مشاور رسیده! میخواهد کارهای او را تکرار کند. چون مشاور احتمالا این راه را رفته و میداند چه نسخهای به فرد بدهد. اما هدف کوچینگ این است که مراجعهکننده بیشتر خودش شود. هدف کوچ کمک به مراجعهکننده برای دسترسی به تواناییهای بالقوه خودش است که بیشتر شبیه به خودش شود. کوچ بهجای آنکه بگوید «بیشتر به من شبیه شو» میگوید «بیشتر به خودت شبیه شو».
کوچینگ و مشاوره آنقدر تفاوتهای بزرگی دارند که شاید اینجا بهتر بود درباره شباهتهای اندکشان مینوشتیم. با اینحال اگر بخواهیم در انتها به تفاوتی دیگر از کوچینگ با مشاوره و رواندرمانی اشارهکنیم، دلیل مراجعه فرد به آنها است؛ وقتی به یک مشاور و رواندرمانگر مراجعه میکنیم که دچار یک مشکل روانی شدهایم و میخواهیم آن را به کمک یک متخصص حل کنیم اما وقتی به یک کوچ مراجعه میکنیم که میخواهیم در زندگی خود تغییر ایجاد کنیم و نیازمند یک محرک برای آن هستیم.
ارتباط در واتساپ